پروانه ....

 

با بهاران زادن ... و با گلهای سرخ جان سپردن ... بر بال صبا در هوای پاک شنا کردن ... بر سینۀ گلهای نیم شکفته آویختن ... و از بوی خوش و آفتاب و آسمان سرمست شدن ..در حین جوانی گرد آز بالها فروریختن ... و چون نفسی بر بام جاویدان سپهر بردیدن ......اینست سرنوشت دلپذیرانه پروانه .........هوس آدمی نیز چنین است .. آدمی آرام نمی گیرد .. به همه چیز دست می زند ...ولی هرگز خرسند نیست ..سرانجام در جستجوی کامیابی به آسمان باز می گردد .....