ای یار !!!

بیا گره بزنیم  به ساق سبز رنگ علف ...

به زلف پیر همین عمر رفته در پرواز ....

کنار فرش طبیعت به همنشینی مهر ........

بیا که با هم جام زندگی را بنوشیم ...........

می خواهم ...

 

می خواهم ...

در باختن ... در بردن ... در زیستن و در مردن ...

شانه به شانه ات بیایم ...در فصلهای سرد ....

پایم ار بر گودی جا پایت ... بر مخمل برفها بگذارم ..

و با حضور بهار ... از مزرعه سبز دستانت برویم ...

می خواهم مینیاتور شریف خنده هایت ... در هجوم

بالغ گفته هایت ... ثانیه شمار روزهای با تو بودن ....

باشد .. و برگ برگ این تقویم ... با تو به آخر برسد !!